تفکر نقاد در کودکان یا مهارت تفکر انتقادی
من شك میكنم پس هستم.
دكارت
شاید بتوان گفت كه منحصر به فردترین توانایی ما انسانها، اندیشیدن است و بواسطه همین اندیشیدن است كه اشرفیتمان نمود مییابد. توانایی خندیدن و خندان، توانایی سخن گفتن، توانایی زندگی اجتماعی و تمامی دیگر توانمندیهای ما، به پیچیدهترین پدیده جهان یعنی مغز بر میگردد.
نیم نگاهی به دنیای اطراف، نشان میدهد كه آنچه موجب ایجاد این همه تغییر و پیشرفت در زمینههای مختلف زندگی شده است، كاركرد قشر مخ[1] انسان بوده است.
از ابزارسازی، كشف آتش، اختراع چرخ، خط و كشاورزی بعنوان اولین پیشرفتهای بشر تا صنعت چاپ، كشف برق و اختراع ماشین بعنوان دستاوردهای بعدی و نهایتاً فنآوریهای پیچیدهای نظر شاتل و هوش مصنوعی، در قرن معاصر، همگی زائیده اندیشه بشر بودهاند.
بنابراین در رابطه با اهمیت تفكر به ویژه تفکر نقاد در زندگی ما انسانها هیچ شكی وجود ندارد ولی ممكن است كه این ذهنیت وجود داشته باشد كه چون ما، ماهیتاً موجودات متفكری هستیم پس، ضرورتی وجود ندارد كه به پرورش تواناییهای ذهنی خود بپردازیم.
آیا شما با این ایده موافقید؟ در پاسخ به این سئوال میتوان گفت كه هدف از آموزش مهارتهای زندگی، پرورش تواناییهای روانی ـ اجتماعی است كه فرد را قادر میسازند بطور مؤثرتری با مقتضیات و كشمكشهای زندگی روبرو شود.
بنابراین لازم است كه ما توان اندیشیدن خود را توسعه دهیم. تفكر آدمی به شكلهای مختلفی عینیت مییابد كه طی مباحث قبل به بررسی دو شكل از آن پرداختیم. آیا میتوانید آن دو را نام ببرید؟
یكی دیگر از اشكال مهم تفكر تفكر انتقادی میباشد.
با كمال تعجب تحقیقات نشان میدهند كه «افراد ماهر در مهارت تفکر انتقادی زنان و مردان 30 تا 35 سالهای هستند كه اكثراً در رشتههای علوم پایه مشغول به تحصیل بوده و فرزند اول خانواده میباشند!»
اگر شما با شنیدن یا خواندن عبارت فوق، هیچ شبهای در ذهنتان ایجاد نشود، مشخصاً فردی هستید كه نمیتواند بصورت انتقادی بیندیشد و تفکر نقاد ندارد.
یكی از بزرگترین نواقص سیستم آموزشی ما در همه سطوح این است كه دانشآموز یا دانشجو، فقط به آموختن گمارده میشود و به نقد و نقادی آنها، اهمیتی داده نمیشود. حال آنكه ما در برههای از تاریخ به سر میبریم كه به آن عصر «انفجار اطلاعات» گفته شده است.
اینترنت، گستردگی رسانههای جمعی و فنآوری اطلاعات، همگی موضوعاتی هستند كه ما را دائماً در معرض اطلاعات قرار میدهند و قاعدتاً اگر ما فاقد توانایی تشخیص اطلاعات كارآمد باشیم با مشكلات عدیدهای روبرو خواهیم شد. بعبارت دیگر سیل اطلاعاتی كه جریان است به هیچ عنوان تعیین كننده صحت و سقم آنها نمیباشد و تمایز ایندو به مهارتی برمیگردد كه میتوان آنرا فرا گرفت.
مهارت تفکر انتقادی یك فرایند شناختی فعال، هدفمند و سازمان یافته است كه با استفاده از آن فرد به بررسی اطلاعات موجود میپردازد كه این اطلاعات طیفی از موضوعات را در بر میگیرد و از افكار و عقاید خود و دیگران گرفته تا مقالهای را كه در یك روزنامه خوانده یا فیلمی را كه دیده، در بر میگیرد.
كلمه Critical از واژه Critic به معنی سئوال كردن، معنی دادن و تحلیل كردن گرفته شده و در واقع نیز با استفاده از همین سه فرایند است كه افراد، افكار خود و دیگران را بررسی كرده و براساس آن، خود اطلاعات را پذیرفته یا نفی میكنند.
محققین با ارزیابی عملكرد افراد دارای مهارت تفکر انتقادی ، چهار ویژگی را در آنها تشخیص دادهاند كه عبارتند از:
ویژگیهای افراد دارای تفکر نقاد
1ـ تفكر فعال نخستین ویژگی مهارت تفکر انتقادی
مهارت تفکر انتقادی مستلزم استفاده فعال از هوشمندی، دانش و تواناییها برای مقابله مؤثر با موقعیتهای زندگی است. در تفكر فعال، وقتی فرد با یك موقعیت تصمیمگیری و انتخاب مواجه میشود، فعالانه به جمعآوری اطلاعات میپردازد، احتمالات مختلف را بررسی میكند، با افراد با تجربه و متخصص مشورت میكند و سپس درباره تمامی این موارد به تفكر انتقادی میپردازد.
بنابراین در تفكر فعال، فرد بجای بیحركت و ساكن ماندن، وارد فعالیتها میشود و بجای اینكه به او بگویند چطور فكر كند یا چكار انجام دهد، خودش شروع به تصمیمگیری كرده و مسئولیت پیامدهای تصمیم خود را میپذیرد و بجای كنارهگیری از مشكلات با آنها روبرو شده و خود را متعهد به حل آنها میكند.
2ـ تفکر نقاد و بررسی دقیق موقعیتها با سئوال كردن :
یكی از ابعاد مهم مهارت تفکر انتقادی ، بررسی دقیق موقعیتها با پرسیدن سئوالات مناسب و مربوط است. در حقیقت، توانایی پرسیدن سئوالات مناسب یكی از قدرتمندترین ابزارهای تفكر به ویژه تفکر نقاد است كه غالباً استفاده چندانی از آن نمیشود.
پرسیدن سئوالات مناسب به فهم بیشتر دنیا كمك كرده و موجب میشود كه فرد تصمیمهای آگاهانهتری بگیرد. این سئوالات شكلهای مختلفی دارند و برای اهداف مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. ولی بطور كلی میتوان آنها را به شش دسته تقسیم كرد:
الفـ حقایق: این دسته از سئوالات در پی مشخص كردن اطلاعات اساسی یك موقعیت هستند كه معمولاً با چه كسی، كجا، چه وقت و چگونه شروع میشوند.
بـ تفسیر: این دسته از سئوالات در جستجوی كشف ارتباط بین افكار و عقاید یا حوادث هستند. این ارتباطات، میتواند شامل ارتباطهای زمانی، علـّی، مقایسهای و تقابلی باشد.
جـ تجزیه و تحلیل: هدف این دسته از اطلاعات، تجزیه یك موقعیت به اجزاء تشكیل دهنده آن و شناخت ارتباط این اجزاء با كل است.
دـ تركیب: هدف چنین سئوالاتی، تركیب كردن ایدههای مختلف برای تشكیل یك كل جدید یا رسیدن به یك نتیجه، استنباطهایی در مورد حوادث آتی، خلق راهحلها و طرح نقشههایی برای عمل است.
ه ـ ارزیابی: هدف این دسته از سئوالات ، شناخت ملاكها و استانداردها و سپس انجام قضاوت و گرفتن تصمیمهای آگاهانه بر اساس این ملاكها است.
وـ كاربرد: هدف چنین سئوالاتی، استفاده از دانش و اطلاعات مربوط به یك موقعیت برای موقعیتهای دیگر است.
3ـ بررسی دقیق منابع اصلی افكار، عقاید و ارزیابی اعتبار آنها:
یكی از راههای بررسی افكار، عقاید و نظرات این است كه فرد از خود سئوال كند چرا به آنها اعتقاد دارد، چطور به این نظرات رسیده و چه دلایل و شواهدی برای آن وجود دارد. در واقع اكثر افراد حتی بدون اینكه آگاه باشند برخی ایدههایی را كه به آنها عرضه میشود، بدون فكر و بررسی پذیرفته و یا آنها را رد میكنند.
احتمالاً شما نیز با افراد «بله ـ گو» و یا «خیر ـ گو» مواجه شدهاید. دسته اول افرادیاند كه هر پیشنهاد یا اطلاعاتی به آنها ارائه شود، بلافاصله آنرا میپذیرند و افراد گروه دوم، برعكس. بررسی دقیق منابع اصلی افكار، عقاید و ارزیابی اعتبار آنها بعنوان یك مؤلفه مهم مهارت تفکر انتقادی ، به ما كمك میكند تا بجای پذیرش یا رد ساده نظرات دیگران، آنها را بررسی كرده و سپس در مورد قبول یا رد آنها تصمیم بگیریم.
اولین قدم برای انجام این مرحله در تفکر نقاد، تشخیص منبع اصلی عقاید و نظرات میباشد.
معمولاً افكار و عقاید از چهار منبع زیر سرچشمه میگیرند:
الفـ مراجع قدرت نظیر والدین، آموزگاران، رهبران مذهبی و سیاسی
بـ كتب و جراید
جـ شواهد حقیقی
دـ تجربه شخصی
مرحله بعدی پس از مشخص كردن منبع اصلی افكار و عقاید، ارزیابی اعتبار این منابع است. بررسی اعتبار منابع نیز با پرسیدن سئوالات و جمعآوری اطلاعات برای پاسخ به آنها صورت میگیرد:
الفـ مراجع قدرت:
آیا در این زمینه اطلاعات دارند؟
آیا اطلاعات آنها كافی است؟
آیا اطلاعات آنها قابل اعتماد است؟
آیا تا بحال اطلاعات غلط دادهاند؟
آیا دیگران نیز با نظر آنها موافقند؟
بـ كتب و جراید :
آیا نویسندگان كتابها قابل اعتماد هستند؟
آیا مطالب كتاب توسط دیگر كتب تأكید میشود؟
نویسنده برای اثبات عقاید خود چه دلایلی را ارائه داده است؟
جـ حقایق:
چطور میتوان این واقعیت را ثابت كرد؟
üآیا این حقیقت به نوع دیگری نیز قابل تفسیر است؟
دـ تجربه شخصی:
این تجربه در چه شرایطی روی داده است؟
آیا امكان تحریف و اشتباه وجود داشته است؟
آیا تبیینهای دیگری نیز برای این تجربه وجود دارد؟
بنابراین، یكی از مهمترین فعالیتها در مهارت تفکر انتقادی ، پرسیدن یك سری سئوال و سپس جمعآوری اطلاعات و ارزیابی آنهاست. از این طریق است كه میتوان به بررسی دقیق افكار و عقاید خود و دیگران پرداخته و به فهم روشنتر و بهتری دست یافت.
4ـ مشاهده موقعیتها از دیدگاههای مختلف و بررسی دلایل و شواهد آنها
یكی از اجزای مهم در مهارت تفکر انتقادی یا تفکر نقاد ، گوش كردن به نظرات دیگران و ایدههای جدید و ارزیابی آنهاست. هیچكس همه پاسخها را ندارد و نظر ما فقط یك نقطه نظر یا دیدگاه در مورد آن موضوع خاص است.
باز بودن به ایدهها و نقطهنظرات مختلف به معنی انعطافپذیر بودن نسبت به تغییر و یا اصلاح ایدههای خود با توجه به اطلاعات جدید است. كسانیكه تفكر انتقادی دارند، نسبت به تجارب جدید باز بوده و در صورت وجود شواهد و دلایل منطقی و مجاب كننده، انعطافپذیری لازم را برای تغییر و اصلاح ایدههای خود دارا هستند.
بنابراین تركیب دو توانایی مشاهده موقعیتها از نقطهنظر دیگران و بررسی دلایل و شواهد نطقهنظرات مختلف، به فهم كاملتر و بینش عمیقتر نسبت به موقعیتهای زندگی كمك میكند.
[1] Cortex