مهارت برقراری ارتباط موثر
در طول تاریخ، فقط بشر نبوده است كه زندگی اجتماعی را پیشه كرده است بلكه موجودات دیگری نظیر انسان به این شیوه زندگی كرده و میكنند. یكی از شباهتهای زندگی اجتماعی انسانها و دیگر موجودات، ارتباطات آنها با یكدیگر است ولی واقعیت این است كه ارتباط های بین فردی ما انسانها بحدی اهمیت دارد كه وجه عمده تمایز زندگی جمعی انسان نسبت به دیگر موجودات را رقم می زند.
حال به نظر شما، اهمیت روابط بین فردی و ارتباطات مؤثر (مهارت برقراری ارتباط موثر) در زندگی ما انسانها در چه میباشد؟
چه ضرورتی وجود دارد كه مهارت برقراری ارتباط موثر را فرا بگیریم؟
ارتباطات بین فردی اساس و شالوده هویت و كمال انسان است و مبنای اولیه پیوند وی با دیگران را تشكیل میدهد. ارتباطات مؤثر موجب شكوفائی افراد و بهبود كیفیت روابط میشود. این در حالی است كه ارتباطات غیر مؤثر مانع از شكوفائی انسان میشود و برای روابط حكم سم را دارد و حتی روابط را تخریب میكند. ما درگیر ارتباطات میشویم تا هویت پیدا كنیم و با دیگران پیوند برقرار كرده و پیوندهای خود را عمیقتر كنیم و در ضمن ، مشكلات خود را رفع و امكانات موجود را پیدا كنیم؛ بدین ترتیب باید گفت كه یكی از شاخصهای مهم زندگی سالم، ارتباطات بین فردی است. بدون شك روابط بین فردی مصداق خون حیات بخش جامعه انسانی را دارد.
گرایش انسان به تعامل برقرار كردن با دیگران دلایل زیادی دارد. مهمترین دلیل این است كه برقرار كردن ارتباط با دیگران بسیاری از نیازهای او را برطرف میكند.
یافتهها دال بر آن است كه نیازهای آدمی بر اساس یك سلسله مراتب میباشد. در كلیه سطوح این سلسله مراتب، ارتباطات یكی از ابزارهای اصلی و اولیه رفع نیازهای انسان است
تأثیر روابط بین فردی بر نیازهای فیزیولوژیك :
انسان اساساً سعی در حفظ بقاء خود دارد و ارتباط بر قرار كردن به رفع این نیاز كمك میكند؛ نوزاد انسان در بدو تولد برای حفظ بقا از طریق گریه كردن (بعنوان اولین ابزار ارتباطی) به دیگران میفهماند كه گرسنه است و یا دردی دارد. والدین و دیگران نیز متوجه این وسیله ارتباطی میشوند چرا كه در غیر این صورت، نوزاد زنده نخواهد ماند.
بتدریج كه نوزاد به كودك تبدیل میشود، علاوه بر بقاء ، برای رشد و سلامتی نیز، نیاز به ارتباط با دیگران دارد. یافتهها دال بر آن است كه بزرگسالانی كه در دوران كودكی با آنها بد رفتاری شده است (فقدان روابط بین فردی كارآمد) ، از لحاظ سلامت روانی با مشكلاتی مواجه میشوند.
ما انسانهای بزرگسال همچون یك نوزاد باید هم برای حفظ بقاء خود و هم رشد و پیشرفت و سلامتی، دائماً با دیگران در تعامل باشیم: ما مریض میشویم و به پزشك مراجعه میكنیم، ما در محیط دانشگاهی و شغلی خود نیاز به روابط اجتماعی با دیگران داریم و… (كافی است كه روابطتان با دیگران دستخوش تغییر شود تا متوجه شوید، روابط بین فردی چه اهمیت شگرفی دارند).
ضمناً لازم است كه به نتایج متعدد تحقیقات انجام شده دقت شود: “بین سلامت جسمانی انسان و روابطش با دیگران ارتباط نزدیكی وجود دارد.”
تأثیر روابط بین فردی بر نیاز به امنیت
ارتباطات، نیاز ما به امنیت را نیز برطرف میكند. اگر شما ترم تابستانه گرفته باشید ولی به شما خوابگاه ندهند برای حفظ امنیت خود، به احتمال زیاد با مسئول خوابگاه یا امور دانشجویی صحبت كرده و مشكل خود را در میان میگذارید.
اگر محل سكونتان مورد حمله موریانهها واقع شود برای حفظ امنیت خود، به احتمال زیاد از كمك دیگران استفاده میكنید.
مهارتهای ارتباطی حتی ما را از كالاها و تولیدات مخرب و مرگبار نیز مصون میدارند وقتی غذایی برای سلامت انسان خطرناك تشخیص داده میشود، رسانهها مردم را از خطرناك بودن آن غذا مطلع میكنند.
تأثیر روابط بین فردی بر نیاز به تعلق خاطر داشتن
همه ما به دنبال یافتن كسانی هستیم كه با آنها احساس خوشبختی كرده و از ارتباط با آنها لذت برده و در كنار آنها تجارب بیشتری كسب كنیم. ما نیاز به معاشرت با دیگران و پذیرش و تأئید آنان داریم ضمن اینكه دوست داریم دیگران را بپذیریم و آنها را تأئید كنیم. نقطة مقابل این نیاز، احساس تنهایی است.
مورد بارز تعلق خاطر وقتی است كه پس از صحبت با دیگران به خودتان گفته باشید: “ من تا حالا قضیه را اینگونه نگاه نكرده بودم.”
تأثیر روابط بین فردی بر نیاز به عزت نفس :
ما اولین طرز تلقی خود را در مورد خودمان از برداشت و نظر دیگران در مورد خویش كسب میكنیم.این فرآیند نگریستن به خود از منظر و دریچه چشم دیگران تا آخر عمر ادامه مییابد. بدین ترتیب، عزت نفس انسان در تمام مراحل زندگی او تحت تأثیر نحوه ارتباط دیگران با اوست . به همین دلیل كسانی كه فاقد مهارتهای لازم برای ارتباطات میان فردیاند، ممكن است كه در برخی از عرصههای زندگی موفق باشند اما به دلیل ضعف در ارتباطات به حس اساسی رضایت از خود، دیگران و در مجموع زندگی، نخواهند رسید.
تأثیر روابط بین فردی بر نیاز به خود شكوفائی
اگر نگاهی گذارا به فعالیتهای خود داشته باشیم میبینیم كه ما بعنوان انسان بدنبال چیزهایی بیش از بقاء ، امنیت و آرامش ، تعلق خاطر و عزت نفس هستیم. ما انسانها كمال جو هستیم، دوست داریم ابعاد جدیدی را در خودمان پرورش دهیم، دیدگاههای خود را بسط دهیم، تجارب متفاوت و چالشانگیزی داشته باشیم و مهارتهای جدیدی را كسب كنیم. ما میخواهیم با محقق ساختن ظرفیتهای خود به بالاترین حد وجودیمان برسیم. كدامیك از موارد فوق هستند كه ارتباطهای بین فردی نقشی در آنها نداشته باشد؟
واقعیت این است كه روابط بین فردی نه تنها حركت ما را در مسیر كمال و خود شكوفایی تسهیل میكنند بلكه در درجه اول راه را به ما نشان میدهند: غالباً اولین بار در تعامل با دیگران است كه توانائیهای خود را میشناسیم ـ تواناییهایی كه تا پیش از آن اثری از آنها نبوده است. همچنین دیگران به ما كمك میكنند تجارب و طرز فكرهای جدیدی بیابیم.
گفتگو با دیگران موجب میشود افق دیدمان در مورد خودمان و ارزشها، روابط، وقایع و شرایط گسترش یابد و در نتیجه ما به رشد و كمال بیشتری دست خواهیم یافت.
یكی دیگر از شیوههای رشد و كمال، آزمودن تعابیر و تفاسیر جدید از خودمان است. از این جهت نیز ما محتاج ارتباط هستیم :
گاهی اهداف و مشكلات خود را با دیگران در میان میگذاریم. گاهی نیز بدون توجه به رفتارمان، هویتهای جدیدی را میآزماییم، واكنش و پاسخ دیگران را در نظر میگیریم و تصمیم میگیریم كه آیا این هویت جدید را بپذیریم یا به سوی همان هویت قبلی خود باز گردیم.
طبق تعریفی كه محققان از مفهوم مهارت برقراری ارتباط موثر ارائه دادهاند، مهارت برقراری ارتباط موثر عبارت است از توانایی رابطه بر قرار كردن با دیگران به شكل كارآمد و مؤثر. این رابطه در عین اینكه برای خود شخص مفید است برای شخص مقابل هم منافع یكسانی را در بردارد. مهارت در روابط بین فردی به معنای دست یافتن به اهدافی است كه با برقراری تعامل موردنظر در صدد دست یافتن به آنها هستیم. هدف شما ممكن است رفع یك سؤتفاهم، تشریح یك ایده، دلداری دادن به دوستتان، پافشاری روی نظرتان، توجیه كردن استادتان در مورد ضرورت موضوعی كه بعنوان تحقیق در نظر گرفتهاید و یا قانع كردن دیگران جهت تجدیدنظر در رفتارهایشان باشد؛ هر چه ما در برقراری ارتباط كارآمدتر باشیم، احتمال دستیابی ما به هدفهایمان بیشتر خواهد بود.
مهارت روابط بین فردی (مهارت برقراری ارتباط موثر) مثل دیگر مهارتها، فرایندی است كه از مراحلی تشكیل شده است: مرحله اول، مرحله دوم و مرحله سوم. اما لازم است كه قبل از پرداختن به این مراحل از چند رفتار صحبت شود كه در همه این مراحل، نقش مهمی را ایفاء میكنند:
1 ـ تبسم و مهارت برقراری ارتباط موثر
تبسم نشانه آمادگی ما در ایجاد ارتباط با دیگران محسوب میشود. وقتی ما با روی خوش همراه با تبسم با فرد دیگری به صحبت میپردازیم در حقیقت با این طرز رفتار خود میخواهیم به طرف مقابل بفهمانیم كه مایلیم با او رابطه برقرار كنیم. معمولاً انعكاس یك تبسم ، تبسمی دیگر است. این واقعیتی است كه تبسم همه جا حاكی از آن نیست كه “ زندگی بر وفق مراد است” ولی وقتیكه میخواهیم با فردی دیگر باب گفتگو را باز كنیم، لبخند ما، محیط مناسبی را برای شروع یك ارتباط فراهم میكند.
2 ـ تماس چشمی و مهارت برقراری ارتباط موثر
چشمها آئینه روحاند. چشمهای ما اطلاعات مهم و پیچیدهای در مورد احساس ما به دیگران میدهد. ما با نگاه كردن خود به طرف مقابل میفهمانیم كه به صحبت كردن با او علاقمند هستیم. با نگاه كردن به صورت و چشمان فرد مقابل حین اینكه او با ما صحبت میكند به او میفهمانیم كه مایلیم حرفهای او را بشنویم. بدیهی است خیره شدن به چشمان فرد مقابل ممكن است درپارهای موارد نتیجه عكس داشته باشد و یا موجب بد گمانی و سؤظن او شده و یا او را ناراحت كند بنابراین در این كار بایستی جانب احتیاط را از دست نداد.
نكتهای كه در بسیاری از مواقع جواب میدهد این است كه در خلال نگاههای خود گهگاه تبسمی دوستانه بر لب بزنیم. طرف مقابل هر چند در رفتار خود بیتفاوت باشد بتدریج تحت تأثیر اینگونه رفتارهای ما قرار گرفته و عكسالعمل مثبتی را از خود بروز خواهد داد.
البته وقتی كه نگاه ما به فرد مقابل همراه با علاقه به شروع یا ادامة گفتگو نباشد طبیعتاً این پیام هم به مقصد، مخابره خواهد شد.
فراموش نكنیم كه درست است كه بخش اعظم مهارتهای اجتماعی مبتنی بر گفتگو و صحبت و بعبارت دیگر رفتارهای كلامی است ولی رفتارهای غیركلامی كه به برخی از آنها اشاره شد، اهمیتی كمتر از رفتارهای كلامی ندارند.
قبل از اینكه به بحث درباره مراحل مهارت برقراری ارتباط موثر (مهارت روابط بین فردی) بپردازیم، لازم است كه در ابتدا خودآگاهی خود را در این باره فعال كنیم چرا كه همه می دانیم هیچ تغییری صورت نمیگیرد مگر اینكه در اولین حركت، دكمة خودآگاهی روشن شود.
مراحل مهارت برقراری ارتباط موثر
مراحله اول مهارت برقراری ارتباط موثر : شروع
یكی از نشانههای سلامت روانی، وجود روابط بین فردی است. روابط گرم و صمیمی با انسانهای دیگر منبع ایمنی، اعتماد، راحتی و آسایش هر كدام از ماست. گرچه كه بهنگام رویارویی با مشكلات و در مواقع سخت زندگی، عاملی كه بیشترین كمك را به ما خواهد كرد، توانائیها و نقاط قوت خودمان خواهد بود ولی به هیچ وجه نمیتوان منكر نقش مؤثر مجموعة شبكة ارتباطی در گذر از این بحرانها شد. همكلاسیهای همدل، همكاران شفیق، آشنایان دلسوز، دوستان صمیمی و خانوادة پذیرا همه جزء شبكه گسترده ارتباطی تك تك ما هستند كه امكان احساس بهتری را برای ما مهیا خواهند كرد.
پس نتیجه اینكه مهارتهای ارتباطی در مجموع منجر به سلامت عمومی ما خواهد شد، چرا كه با مجهز بودن به اینگونه مهارتها، علاوه بر اینكه شبكة ارتباطی ما گستردهتر خواهد شد، كیفیت روابط بین فردی ما نیز بالاتر خواهد رفت. بر این اساس اگر ما مایل باشیم كه نقاط قوت خودآگاهی خود را افزایش داده و بدنبال آن توانمندیهای خود را در عرصههای مختلف زندگی توسعه دهیم، بزرگتر كردن شبكه اجتماعی ـ ارتباطی و بهبود كیفیت روابط این شبكه قطعاً یكی از روشهای بسیار سودمند خواهد بود : “ روز به روز بر دوستان خود بیفزائیم، ساعت به ساعت كیفیت روابطمان را با دیگران بهتر كنیم و ثانیه به ثانیه نظارهگر تأثیر ایندو بر زندگی خود شویم.” هدف مهارت برقراری ارتباط موثر چیزی غیر از جمله فوق نیست.
مهمترین نكتهای كه هنگام شروع یك گفتگو یا ارتباط بین فردی مؤثر باید مد نظر قرار دهیم این است كه بسیاری از اشخاص به علت شرم و حیای ذاتی از آغاز كردن صحبت و گفتگو امتناع میورزند و از اینكه طرف مقابل تمایلی به گفتگو نداشته باشد واهمه دارند. حال اگر هم ما و هم فرد مقابل دارای چنین ذهنیتی باشیم قاعدتاً هیچگاه رابطهای شكل نخواهد گرفت.
در هر صورت، برای شروع یك گفتگو، چه باندازه كافی شجاعت داشته باشیم و چه در این باره مردد باشیم ، متخصصان مهارتهای ارتباطی، شگردهای زیر را توصیه میكنند:
1 ـ یك سلام همراه با لبخند ارائه كنید
2 ـ از پرسشهادی ساده و تعارفات استفاده كنید:
3 ـ به علاقمندیهای طرف مقابل توجه كنید
4 ـ از شخص مقابل در حد متعارف تمجید كنید
5 ـ در مورد خودتان اطلاعات دهید
مرحله دوم مهارت برقراری ارتباط موثر : ادامه گفتگو
درست است كه توانایی شروع یك گفتگو، شرط لازم ایجاد یك ارتباط دو جانبه میباشد اما شرط كافی نیست. توانایی ادامه دادن به یك گفتگو، بخش دیگری از مهارتهای ارتباطی است كه منجر به توانمند شدن فرد در زمینة ارتباط با دیگران میشود. برای این مرحله هم اجزائی در نظر گرفته شده كه عبارتند از:
1 ـ مهارت برقراری ارتباط موثر : هنر گوش دادن را فرا بگیرید.
واقعیت این است كه گوش دادن یكی از مهمترین تواناییهایی است كه هم در شروع، هم در ادامه و هم در خاتمه یك گفتگو، كاربرد دارد. چرا كه با گوش دادن صحیح معمولاً حس خود ـ ارزشمندی در فرد مقابل فعال شده و همین موضوع روند ارتباط را در هر مرحلهای تسهیل میكند.
اگر بخواهیم توانایی خود را در گوش دادن بالا ببریم، در نظر گرفتن نكات زیر به ما كمك خواهند كرد:
الف ـ در مهارت برقراری ارتباط موثر گوش دادن خوب مستلزم توجه كردن است:
توجه كردن در گوش دادن دو هدف را مد نظر دارد. اول اینكه با تمركز بر محتوای صحبتهای فرد پی ببریم كه او چه میگوید و دوم اینكه سعی كنیم احساس و هیجان گوینده را هم درك كنیم. سهلانگاری در هر یك از این دو مورد موجب خواهد شد كه كارایی ما بعنوان عضوی از یك رابطة دو طرفه كاهش یابد. اینكه حواسمان نباشد كه فرد مقابل چه میگوید و اینكه به حالتهای احساسی فرد مقابل مثل غم، خشم، شادی، حسرت و … كه ممكن است در ارتباط با صحبتهای او باشد و یا نباشد ، توجهی نداشته باشیم، یا رابطه بوجود آمده را متوقف خواهد كرد و یا مانع از ادامة یافتن فرایند ارتباط خواهد شد.
بخشی از تفاوت بین شنیدن و گوش دادن به همین عامل توجه برمیگردد، چرا كه گوش دادن یك عمل عمدی است كه فرد آگاهانه و با تمركز لازم به منظور ارتباط برقرار كردن اطلاعات را دریافت میكند حال آنكه در شنیدن ما بصورتی كاملاً منفعل در معرض اصوات اطراف قرار میگیریم.
از جمله نواقصی كه در زمینه توجه به صحبت فرد مقابل بروز میكند توجه منقطع است به این معنی كه گاهی توجه داشته و گاهی نداشته باشیم. در این رابطه باید گفت كه ارتباط شفاهی قابل تكرار نیست، اگر ما اجازه دهیم كه توجهمان منحرف شود، هیچ راهی برای تكرار تجربه از دست رفته نیست. ما در طول زندگی خود با گفتگوها و مكالماتی مواجه میشویم كه اگر توجه ما از نوع منقطع بوده و بخشی از محتوای گفتههای فرد را از دست بدهیم، حتی اگر از او بخواهیم كه آنچه را كه گفته تكرار كند، قطعاً احساس، زبان بدنی و رفتارهای غیركلامی او قابل تكرار نخواهد بود.
ب ـ لازمه گوش دادن فعالانه ، صبور بودن است:
صبر و شكیبایی خصیصهای است كه در بسیاری از موارد كاركرد بهداشتی دارد ولی شاید بتوان عملیترین مصداق آنرا در توانایی گوش كردن یافت. گوش كردن بیشتر از هر فعالیت بشری مستلزم صبر است. در موقعیتهای بین فردی گاهی صحبتهایی داریم كه میخواهیم آنرا بلافاصله مطرح كنیم ولی طرف مقابل مشغول صحبت كردن است.
وقتی كه به ابزار چند منظوره صبر مجهز شویم، خواهیم توانست كه بر این خواستة خود غلبه كرده و صبورانه به گوش دادن صحبتهای طرف مقابل ادامه دهیم. معمولاً ضعف در گوش دادن فعالانه در افرادی وجود دارد كه مایلند آنچه را كه گوینده میخواهد بگوید، خودشان بگویند و بدین ترتیب ناخواسته از مسئولیت خطیر گوش دادن شانه خالی میكنند .صبر و شكیبایی این توانایی را به ما میدهد كه بتوانیم بر این خصیصة سدكننده ارتباط غلبه كنیم. حسن دیگر صبوری در گوش دادن، این است كه به فهمیدن كمك میكند و بسیاری از مواقع مانع میشود كه بحثی كه دوستانه شروع شده است به یك جدل مبدل شود.
2 ـ مهارت برقراری ارتباط موثر : در صحبت كردن با دیگران خود را علاقمندنشان دهید:
علاقمندی به ادامه گفتگو، عاملی است كه بسرعت توسط هر دو طرف كشف میشود. بهمین علت وقتی با كسی صحبت میكنیم اگر بخواهیم كه گفتگو ادامه یابد، علاقمندی به گفتگو، واسطهای است كه ما را به این مقصود خواهد رساند.
شاید پاسخ به این پرسش كمی مشكل باشد كه باید چه كارهایی را انجام داد تا فرد مقابل متوجه علاقمندی ما به ادامة گفتگو بشود چرا كه او با ارزیابی مجموع رفتارهای كلامی و غیركلامی ماست كه به این نتیجه خواهد رسید؛ تماس چشمی مناسب، لبخند، گوش دادن مؤثر، حركات بدنی نظیر تكان دادن سر یا عقب و جلو رفتن گاه بگاهی، تغییرات چهرهای متناسب با گفتههای فرد مثلاً بالا رفتن ابروها به نشانة تعجب، دنبال كردن صحبتهای فرد مقابل با سؤالات مرتبط و بسیاری از رفتارهای دیگر، شاخصهای علاقمندی ما به گفتگو و ادامة آن میباشد.
شاید بتوان گفت كه گفتارهای درونی معطوف به علاقمندی، عامل اولیه فعال شدن رفتارهای علاقمندانه ما به گفتگو با دیگران میباشد. قطعاً اینكه بصورت كاملاً خود آگاهانه به خود بگوئیم : “ من علاقمندم كه این گفتگو ادامه یابد. ” یا “ دوست دارم از این ارتباط بوجود آمده چیزی را بیاموزم.” و جملاتی نظیر این، در رفتارهای ما نمود پیدا خواهند كرد.
3 ـ علائق خود را مطرح كنید:
همانطوریكه لازم است برای شروع یك ارتباط و گفتگو، به علائق فرد مقابل پی ببریم، ادامة گفتگو ایجاب میكند كه او نیز از علائق، نظریات و عقاید ما آگاه شود. بنابراین بهترین راه برای تداوم، این است كه مطالب مورد علاقة خود را بازگو كنیم. وقتی كه ما دربارة این موضوعات صحبت میكنیم، در حقیقت طرف مورد صحبت ما، “كلمه رمز” را خواهد یافت؛ افكار ما دربارة زندگی و وقایع آن، علائق و تمایلات ما و… میتوانند منشأ طرح دهها سؤال در ذهن طرف مقابل شود و همین موضوع، سرآغاز یك داد و ستد ارتباطی است.
وقتی افكار خود را با دیگران در میان میگذاریم بهتر است كه خود را بجای فرد مقابل بگذاریم، چرا كه همانطوریكه ما بعنوان یك شنونده مایلیم مطالب، ساده، رسا، و مرتب و منظم بیان شوند، دیگران هم طبعاً دارای این تمایل هستند
4ـ به موقع موضوع صحبت را تغییر دهید :
ادامه بیش از حد روی یك موضوع معمولاً مانع از شكلگیری یك ارتباط دو جانبه میشود. البته لازم است كه همین جا این نكته یادآوری شود كه ممكن است شما با كسی در رابطه با یك موضوع ساعتهای طولانی و حتی در ملاقاتهای مكرر بحث كنید یعنی هم بگوئید و هم بشنوید ولی گاهآً موقعیتهایی پیش میآید كه موضوع صحبت ما جذابیت آنچنانی برای مخاطب ندارد. توانایی درك به موقع این مسأله و تغییر دادن موضوع صحبت به سمت برانگیختن فرد مقابل توانایی است كه موجب قطع صحبت یكطرفه و وارد شدن او در بحث میشود.
شیوه صحیح “پایان دادن” به یك گفتگو چه میباشد؟
مرحله سوم مهارت برقراری ارتباط موثر پایان دادن” به یك گفتگو
در مهارت برقراری ارتباط موثر پایان دادن به یك گفتگو در ارتباطی دو جانبه حائز اهمیت است. اگر شروع ارتباطهای بین فردی را به برخاستن هواپیما از سطح زمین و پرواز را به ادامة یك گفتگو تشبیه كنیم، پایان یك گفتگو همان فرود هواپیماست كه اگر فرود بدرستی انجام نشود، قطعاً تمام وقت و انرژی كه در دو مرحلة قبل صرف شده، بهدر خواهد رفت.
حال با این تفاسیر، بكار بردن نكات زیر به ما كمك میكند كه چه بصورت طبیعی و چه بصورت اضطراری، به یك گفتگو و ارتباط بین فردی به شیوهای مناسب، خاتمه دهیم:
1 ـ سعی كنید كه با یك احساس خوشایند دو طرفه به گفتگوی خود پایان دهید:
مهارتهای ارتباطی (مهارت برقراری ارتباط موثر) در دو سطح كاربرد دارد ، بخشی از ارتباطات موقتی و گذرا هستندكه به احتمال زیاد در آینده تكرار نخواهند شد. مثالی كه در این مورد میتوان زد، دو مسافر هستند كه بدون اینكه از قبل همدیگر را بشناسند، در یك اتوبوس هم سفر شدهاند.
دومین دسته از ارتباطات، ارتباطات دائم و عمیقی هستند كه در گذشته شروع شده و به احتمال زیاد تا آینده هم ادامه خواهد داشت مثل ارتباطی كه شما با اعضا خانواده و دوستان صمیمی خود دارید.
2 ـ به رفتارهای غیركلامی فرد مقابل توجه كنید:
در مهارت برقراری ارتباط موثر اهمیت رفتارهای غیركلامی اگر بیشتر از رفتارهای كلامی نباشد، قطعاً كمتر نیست. وقتیكه افراد از یك گفتگو خسته میشوند معمولاً خستگی خود را با “ زبان بدنی” به زبان میآورند!: قطع تماس چشمی آنها با شما، صحبت نكردن، به ساعت نگاه كردن، این پا و آن پا شدن، بروز احساسات ناخوشایند در چهره، با دست ضرب گرفتن، تكان دادن صندلی، با جاكلیدی خود بازی كردن از جمله رفتارهایی هستند كه به محض مشاهده آنها باید به گفتگو پایان داد.
ضمن اینكه فراموش نكنیم در روابط بین فردی نوع اول بروز این حركات بسیار شایعتر از روابط بین فردی نوع دوم است و طولانی شدن گفتگو در ملاقاتهای اولیه قطعاً بوجود آورنده این گونه رفتارها خواهد شد.
3 ـ دقت كنید كه نقش فعالتری را در پایان دهی به عهده بگیرید:
فرد مقابل ما ممكن است به دو علت نتواند كه به گفتگو خاتمه دهد. یكی اینكه امكان دارد اینگونه فكر كند كه پایان دادن از طرف خودش باعث ناراحتی ما میشود و دیگر اینكه متوجه علائم صادر شده از طرف ما در جهت پایان دادن به گفتگو نباشد. بنابراین در هر دو حالت، این خود ما هستیم كه میتوانیم در موقعیت مناسب به گفتگو خاتمه دهیم.
مهارتهای زندگی را به کمک تیم آموزشی تا12 به کودکتان بیاموزید